دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۵
۰ نفر

از قبل او را می شناختم از مباحث او در چند وبینار و همایش بین المللی بهره برده بودم!

حمید احمدی

اما این بار توفیق دیدارش در فضایی دیگر و شرایط متفاوت فراهم شد.

 برای دیدار با مسئولان موکب قاده النصر رفته بودیم، حضورمان همزمان شد با اقامه نماز مغرب، کثرت جمیعت در صفوف نماز که در  حیات بزرگ محوطه کتائب در حال اقامه بود، امکان شرکت در نماز جماعت را به ما نداد، ناگزیر به داخل ساختمان مجاور هدایت شدیم. از راهروی باریکی وارد اتاقی شدیم. جز یک عالم سنی  در حال اقامه نماز کسی نبود.
از ردا و کلاهش پیدا بود که از شامات است. 
منتظر ماندیم تا نمازش به پایان رسد.
از علمای فلسطین است که برای شرکت در مراسم اربعین و برپایی موکب فلسطینی ها به نام " نداء الاقصی" به عراق آمده است. معارفه مختصری انجام گرفت و ما به 
نماز ایستادیم.
بعد نماز به تدریج آقایان از علما و روحانیون عراق و مهمانان اهل سنت وارد شدند. 
او هم وارد شد با شوق و روی باز! یکدیگر را در آغوش گرفتیم.
برای مصاحبه با یکی از شبکه های عراقی همراه چند تن از علما واساتید از اردن، مراکش و فلسطین از عمود ۸۳۴ به کربلا آمده بود. 

بعد حال و احوال، از اوضاع سوریه و مفتی سابق پرسیدم . لبخندی زد و  جواب کلی داد و شکر خدای گفت!
در خصوص حضور پرشور ایرانی ها و اقدام های خدمت رسانی و برنامه های ستاد مرکزی اربعین و برنامه های فرهنگی گفتگو شد. از حجم برنامه ها و اقدام ها و حضور حدود ۴ میلیون زائر ایرانی شگفت زده شد !
برای بار اول بود که این مراسم را تجربه می کرد، لذا همه چیز و همه  ابعاد این جمیعت و اجتماع برایش شگفت انگیز بود!
شیخ علاء الدین زعتری از علمای اهل سنت سوریه و 
 عضو دارالافتاء و معاون مفتی اعظم سابق سوریه است. بعد چند روز حضورش هنوز در بهت و حیرت است، از انبوه پرشمار جمیعت و از شور و  عشق زایران!
از کرم و ایثار مردم عراق !
از حضور جمیعت هایی از ملیت های مختلف !
از خستگی ناپذیری  مردم و مأموران و خادمان!

 روی مبل راحتی که نشسته مقداری جابجا می شود تا نزدیکتر شود و در  میان  صداهایی که از موکب ها پخش می شد و در اتاق می پیچید، صداش را راحتر به من برساند.

 با اشتیاق از مشاهداتش در چند روز حضورش می گوید:
  در مسیر نجف به کربلا در طریق مشایه شبی تا صبح به تماشای جمیعت نشستم!
فقط تماشای شان کردم!
تماشای جمیعت به هم پیوسته و در حال رفتن !
پاسی از شب گذشته بود تا اذان صبح خیره و محو این جمیعت شدم!
همه در حال رفتن !
 جمیعت در حال حرکت و مثل رود جاری، یک لحظه قطع نمی شد!
پیر، جوان، کودک زن و مرد !
عرب و غیر عرب!
با پوشش های گوناگون !
از فرهنگ ها و اقلیم های متفاوت و مختلف!
همه کنار هم، آرام و با نشاط خاصی در حرکتند!
حرکت و رفتن بی انقطاع و متصل جمیعت انبوه!
مهربان و با نهایت احترام به هم و با آرامشی وصف نشدنی!
فقط صدای موکب داران است که همه را دعوت به غذا و اسکان و چای و آب می کنند!
گاه چند جوان در حرکت جمعی با زمزمه اشعار و مراثی آوازشان 
سکوت جمیعت را می شکند!
  اما جمیعت بی انقطاع می رود! 
به کجا ؟ 
به چه می اندیشند؟ 
به چه انگیزه‌ای چنین خستگی ناپذیر و باانبساط خاطر می روند؟
کجا اسکان می یابند؟ 
آب و غذای شان در این گرما و عطش تابستان داغ  چگونه و کی تامین می کند؟ 
چه کسی این جمیعت انبوه را فراخوانده است؟
چه کسی این اجتماع عظیم و با این ترکیب را سامان می دهد؟  
برخی بی هیچ زاد و توشه ای و بعضی با کوله ای مختصر !
به چه امید و اتکایی به راه افتادند؟!
شوق وجودشان ناشی از چیست؟

همه نگاه‌ها رو به جلوست، اما به کجا؟ 
می‌گویند همه به کربلا می رسند!
چه ربط و نسبتی با کربلا دارند؟
چه قدرتی این همه جوان از ملیت ها و فرهنگ های مختلف  را در زمانه ای که آن همه بنگاهها و تراست ها و شرکت ها  و تریبون ها در جهان با جاذبه های خیره کننده و پرکشش شان آنان را به دنیا و لذات آن فرا می خوانند، و با این همه رنج و سختی به حرکت وا داشته است؟! 
چه قدرت و نیرویی ایشان را در این اجتماع عظیم گرد آورده است؟
فوج جمیعت همانند موجی در حرکت از زمان و محیط و مکان فراتر می رود و اندیشه هایش را به  کرانه ای می رساند که کشتی نجات در آن پهلو گرفته  است!
آهی می کشد و درنگی می کند، 
گویی خود را لحظه ای در آن دریای مواج و خروشان انسانی قرار داده و غرق در 
صورت های زیبای آن شده است!

با او همراهی می کنم و نگاه و مشاهده فکورانه اش را تحسین می کنم!

○ متفکرانه نگاهی به  فرش زل می زند و بعد مکثی، ادامه می دهد:  
عجیب تر آنکه در این مسیر از تبلیغ مظاهر مدرن هم خبری نیست!
 هرچه هست بساط  خیرات، عواطف و کرامت، بذل و انفاق است!
گویا همه چیز رنگ دگری گرفته و معانی نو از روابط انسان ها و نگاه به دنیا و معنا خلق شده اند!
بذل مال با نهایت تواضع !
تحمل سختی با نهایت بردباری!
یاد نام حسین همراه با خشوع!
محبت به دیگران بی شناخت و نسبت!
جهانی از مسابقه در خوبی ها و نمایش ارزش های گم شده و فراموش شده انسانی و الهی!
  جالب آنکه همه توجه ها و نگاه ها  به نقطه پایان این راه است!
چه چیزی این جاذبه و کشش را در جان و روح این جمیعت حاکم کرده؟
 این سوالات و تصویرها همه ذهنم و همه وجودم را  به خود مشغول داشته،تا صبح نشستم و نگریستم و در حسرت و حیرت فرو ماندم!  و بعد ساعت ها اندیشیدم !
تلاش کردم تا جایی که قدرت حافظه ام یاری می دهد و دانش و اطلاعاتی که سال ها اندوخته ام با تامل درمتن تاریخ ما و جهان و منابع خودمان و ادیان  پاسخی و یا بدیل و مشابهی بیابم!

اما  هرچه بیشتر غور کردم و تامل نمودم، هیچ نظیر و مشابه و نمونه ای نیافتم و پاسخی در خور برای این دریای مواج و زیبا نیافتم!

 سری تکان می دهد و دستانش را روی هم می فشرد !
سپس می گوید:
 تنها سخن سیدنا القائد (منظور مقام معظم رهبری حضرت آیه الله خامنه ای است) توجه ام را جلب کرد که در باره این حرکت فرمودند:
این آیت الهی است و نشانه اراده الهی است!
این حرکت عشق و ایمان است!
 سخن درست و  حقی است، وقتی در عمق آن قرار بگیری می توانی با تمام وجودت آن را دریابی!

 با باوری که از جان و وجودش بر می خاست گفت:
واقعا این قلب ها را خداوند تسخیر کرده است و اراده اوست که این جمیعت را چنین مجذوب و با نشاط و بی آلایش روان ساخته است!
ما در جهان اسلام و در همه جهان به شدت به این حرکت و پدیده نیاز داریم تا ارزش ها و مفاهیم دینی و الهی از لابلای متون و کتاب ها به عمل در آیند و خود را عرضه کنند و در خارج به محک آیند!
این همان نصرتی است که سیدنا القائد بیان کردند و گفتند این اجتماع به اراده الهی برای نصرت امت اسلامی خلق شده است!

 وقتی این کلمات را می گفت، در نگاهش ومرور تصویرهای ذهنی اش هنوز حکایت شگفتی و تحیر هویدا بود!
هنوز غرق در اقیانوس جمیعتی بود که تمام وجودشان مجذوب جذبه مغناطیس حسین بن علی علیهما السلام بود، جمیعتی که  مجنونانه به سوی کرانه ای با شکوه   گام بر می داشتند و همه نفس ها ، گام ها، نگاه‌ها ، اندیشه ها و صورت های ذهنی شان تحت شعاع تلألوی اشعه پرفروغ آن شکوه فرازین تاریخ و انسانیت و تجلی ارزش های الهی یعنی عاشورا، نورانیت یافته و انبساطی از جنس نور دارد !
 حرارت عشق سرمدی، سرور و انبساط و نشاط معنوی در اجتماع بزرگ انسانی که به لطف حق خلق و جاری و همه دلها و دیده ها را با خود همراه کرده و محیطی آکنده از محبت، کرامت ، خدمت مؤمنانه و خیرخواهانه به یکدیگر فراهم آورد که بی مانند و در عالم  تکرار ناپذیر است!
و او یک اندیشمند آشنای با مسائل جهان و آموزه های اسلامی و چالش های دولت ها اسلامی، سخت تحت تأثیر آن قرار گرفته و آن را راه نجات و نصرت امت اسلامی ارزیابی می کند!

این همه، جلوه ای از تجلیات کرامت و رحمت و روزنه ایی گشوده به باب رحمت حسین علیه السلام است که او باب نجات و سفینه رهایی بخش امت اسلام و جوامع انسانی است!

 اَلسَّلَامُ عَلَیکَ بابَ  النجاةُ الامّة، اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة

  حمید احمدی 
  کربلای معلا -۱۸ صفر ۱۴۴۵

کد خبر 789348

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha